طرح مشکلاتی که مشکل نیست:گاهی می بینی کسی از ایلام-مثلا- نامه نوشته است و مشکلی مطرح کرده است که در میمانی و از خود می پرسی،آیا تمامی مشکلاتش را حل کرده است،که بدین اولین و آخرین مشکل رسیده است؟می بینیم مشکلی که به عنوان سؤال طرح کرده این است که فرزندان آدم و حوا - که خواهر و برادر بودند - چگونه باهم ازدواج کردند؟و راه حل ها شنیدنی تر از صورت مسئله ها می نماید.یکی می گوید حوا در هر شکم همیشه دوقلو می زائید!یکی پسر و یکی دختر!دختر شکم اول با پسر شکم دوم و دختر شکم دوم با پسر شکم اول ازدواج می کردند!
(نبوغ را ببین که این همه زحمت و پیدا کردن راه حل برای شرعی کردن ازدواج آنها آخرش هم باز اشکال شرعی بر سر جایش!)و دیگری نبوغ آسا حکم می دهد که جنیه ای- جنِ ماده - برای قابیل و پریزادی برای هابیل فرستاده شد تا تکلیف فرزندان آدم روشن شود!و از اینجاست که این نظریهء علمی پیدا شده که زنان از جنس مردها نیستند!حالا کدام عمل خیری،در محضر متوقف شده بود که به این اثبات حلال زادگی و یافتن کلاه شرعی نیاز افتاده بود،چیزی است که خود عالمند!
و یا مشکل همه این است که رابطهء صفات خدا با ذات خدا چیست که کسی نیست بپرسد بتو چه مربوط است،مگر مغز موش تو می تواند چنین مسئله ای را حل کند؟و یا بحثی هزار ساله دارد بر سر جبر و اختیار.و بعد خود،در زیر شلاق بنی امیه و بنی عباس - و وارثانشان - در حال جان دادن اند و نمی فهمند که در جبر پلیدی و بدبختی و اختناق غوطه می خورند.اما در پی اثبات اختیارند،آنهم نه در زمین و زندگی،بلکه در هوا و آسمان و غیب،و در پیش از خلقت!در حل مسئلهء ترافیک و اتوبوسرانی تهران مانده ایم،آنوقت می خواهیم جمع حدوث و قدم را در ذات الهی حل کنیم!این است منحرف کردن ذهنها و ساختن مشکلاتی کذائی تا مشکلات راستین مان را نیابیم و راه حل شان را نشناسیم.
ادامه دارد...